نیایش بانو ترزا پرستار نامدار
که بفارسی ویراستاری شده
آفریدگارا ، مرا شایسته آن کن تا به آنان که در سراسرگیتی با بی چیزی
و گرسنگی به دنیا میآیند و میمیرند، همدلی کنم و یاورشان باشم.
خدایا، امروز با یاری ما : روزی خوش، وپـُر ازآرامش و سرور را به آنها ببخش.
خدایا، مراراهنمای آرامش دادن به نیازمندان کن تا :
آنجا که ستیز هست، مهر جاری سازم،
آنجا که نادرستی هست، بخشایش بگسترم،
آنجا که جدایی هست، پیوند دوستی بیافرینم،
آنجا که گرایش به بدی وکردار بد هست، نیکی بیاورم،
آنجا که بد بینی هست، نیک اندیشی برپا کنم،
آنجا که تاریکی هست،روشنائی بتابانم،
و آنجا که اندوه هست، شادی پیش کش کنم،
خدایا، مرا آن چنان توانمندی بده تا :
به جای آسودن، به دیگران آسایش بخشم،
به جای آنکه دیگران مرا بشناسند ، من آنها را دریابم،
و به جای آنکه مهر دریافت کنم، دوستی را بآنها هدیه نمایم ،
زیرا با فراموش کردن خویش است که میتوان به هر چیز رسید،
با بخشایش است که بخشوده میشویم و با مردن است که زندگی همیشگی مییابیم. »
ویراستاری بفارسی
از همایون
کلمات کلیدی:
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() |
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
| ||||
کلمات کلیدی:
لطایف قرآنی ــــــــــــــــــــــــــــــ صبر پیامبران در زمان هارون الرشید ، مردی ادعای پیامبریک کرد . او را پیش هارون الرشید آوردند . خلیفه دستور داد تا پیامبر دروغین را تازیانه بزنند . او را بر زمین انداختند و پشت و پهلوی او را با شلاق سیاه کردند ، و آن بدبخت ، موقع شلاق خوردن ، ناله و فریاد می کرد و خیلی بی صبری می نمود . مأمون که کودکی بیش نبود و در آن جلسه حضور داشت ، نزدیک آمد و خطاب به آن مرد گفت : فاصبر کما صبر اولوالعزم من الرسل (احقاف /34 صبر کن همانگونه که پیامبران الوالعزم صبر کردند. وحی شیطانی شخصی به (ابن عمر) گفت: مختارگمان می کند که به او وحی می شود. ابن عمر پاسخ داد: البته درست می گوید، چرا که خداوند فرموده است: " و شیاطین به دوستان خود وحی( وسوسه ) می کنند." (انعام /121)
حاضرجوابی کودکی در مکتب خانه برای معلم خود می خواند: " وَ اِنَّ عَلیکَ الَّلعنَةَ اِلی یومِ الدین : و لعنت تا روز قیامت بر تو خواهد بود."(حجر/35) و مکرر آیه را تکرار میکرد. معلم عصبانی شد و گفت: علیک و علی والدَیکَ : بر تو و بر پدر و مادرت باد. کودک گفت: در این قرآن که من می خوانم( علیک) هست و ( علی والدیک) نیست. آیا آنرا اضافه کنم؟!
حفظ اموال از بخیلی پرسیدند: کدام آیه قرآن را بیشتر دوست داری؟ گفت: آیه" اموال خودتان را به دست بیخردان نسپارید."(نساء/5)
نقی رحمانی * 1. مؤذنی اذان میگفت و مردم به تعجیل و شتاب ، روی به مسجد مینهادند و برای صف نماز جماعت از هم سبقت میگرفتند. ظریفی حاضر بود گفت: واللّه اگر مؤذن به جای حَیّ عَلی الصلاة، حَیّ علی الزکات میگفت، مردم در فرار از مسجد بر همدیگر سبقت میگرفتند!
2. یکی از خلفای عباسی که بسیار ظالم و ستمگر بود به یکی از ندیمان خویش گفت: برای من لقبی پیدا کن که پسوند آن اسم اللّه باشد، مثل اَلْمُعتَصم بِاللّه، آن ندیم پس از لحظهای گفت: هیچ لقبی برای تو مناسبتر از «نعوذُ باللّه» نیست!
3. شخصی شنید که در شب قدر هزار مرتبه سوره إِنّا أنزلناهُ، باید خواند آن شب هزار مرتبه سوره مبارکه را خواند. متأسفانه إِنّا أنزلنا فی لیلة القدر… میخواند صبح آن روز او را دیدند که تسبیح در دست دارد و میگوید هُ هُ هُ هُ … به او گفتند چرا چنین میگویی؟ گفت: دیشب هُ إنّا أنزلناه را نگفتهام، اکنون دارم جبران میکنم.
4. فردی در اجتماعی گفت: من فتنه را دوست دارم و حقّّ را دشمن میدارم و آنکه را ندیدهام شهادت میدهم. عدهای گفتند: قتل او واجب است، او را بکشید! در آن میان حکیمی بود که فرمود: چرا چنین حکم میکنید؟!
گفته او مورد تأیید و قبول همگان میباشد، چون گفت فتنه را دوست دارم یعنی مال و اولاد را دوست دارم چنانکه پروردگار فرموده است: إنّما أمْوالکُم و أولادُکم فتنة اما گفت که حق را دشمن میدارم یعنی مرگ حق است و من مرگ را نمیخواهم و امّا گفت که آنی را که نمیبینم شهادت میدهم. یعنی شهادت بخدای یکتای بی نیاز که ندیدهام، میدهم.
5 - روزی فردی داخل مجلس امیری گردید، و در حضور امیر یک طبق شیرینی بود.امیر به خدمتکارش گفت:یک عدد شیرینی به او بدهید.آن فرد چون شیرینی را خورد گفت:ای امیر، پروردگار متعال در سوره یس فرمود:فارسلنا الیهم اثنین امیر دستور داد یک عدد دیگر به او دادند.چون خورد گفت:ای امیر خدا میفرماید :«فعزّزنا بثالث» امیر گفت: یکی دیگر به او بدهند.چون خورد گفت:ای امیر خدا میفرماید:«فخذا اربعة منّ الطّیر».امیر گفت یکی دیگر به او دادند. چون خورد گفت:ای امیر خدا میفرماید:«فخذوا اربعة منّ الطّیر»،امیر گفت: یکی دیگر به او دادند.گفت خدا میفرماید:«خمسة سادسهم کلبهم».یکی دیگر به او دادند.گفت: خدا میفرماید:«انّا خلقنا السّموات و الارض فی ستّة ایّام».یکی دیگر به او دادند گفت:خدا میفرماید:«سبع سموات طباقاً» یکی دیگر به او دادند. گفت: خدا میفرماید:«ثمانیة ازواج».یکی دیگر به او دادند. گفت: خدا میفرماید :«تسعة رهطٍ».یکی دیگر به او دادند. گفت: خدا میفرماید:«تلک عشرة کاملة».باز یکی به او دادند گفت: خدا می فرماید:«احد عشر کوکباً».باز یکی دیگر به او دادند گفت: خدا می فرماید:«انّ عدّة الشّهور عندالله اثنی عشر شهراً» یکی میز به او دادند گفت: خدا می فرماید:«ان یکن منکم عشرون صابرون»،هست عدد دیگر نیز به او دادند. گفت:خدا بعد از آن میفرماید:«یغلبرا مأتین».پس امیر دستور داد شیرینی را با طبقش پیش او گذاشتند. گفت:ای امیر اگر چنین دستور نمیدادی هر آینه آن آیه شریفه را میخواندم که خدا میفرماید:«فارسلنا الی مأة الف او یزیدون» امیر گفت:مرحبا به هوش و ذکاوت تو، چه بسیار خوشدل شدم از کلمات تو که از قرآن کریم بیان داشتید. * از مجله قرآنی بشارت
| |
مسؤلیت مطالب مندرجه در این صفحه بر عهده نویسنده مقاله می باشد. |
![]() |
کلمات کلیدی:
|
کلمات کلیدی:
|
شعراز مرحوم حاجی گوهرشاه یکی از شاعران معاصر ولسوالی شغنان ولایت بدخشان
گویم حــــــــــــــــــکایتی نو مانند بلبل زار ازشوق روی دلبر جانم بگشت افـــــــکار
بشنو تو این سخن را گر بنده باخــــــــدائی شرینی اش چه قند است و بسیار دلــربایئ
از فعل مکر شیطان خود را بــــکن جدائی تو درپی زمانه مـــــــــرگ است از قفائی
این فکر و ذکر دنیا از دل برآر یک بار
فکر دیگر نداری هرگز دراین زمــــــــانه هم چو تو مـــــرغ وحشی گردی برای دانه
صیاد را ندیدی دام از پی اش نهـــــــــــاده ای خود پسند و بد کار زودش بکن تو توبه
لعنت بــــــــن به شیطان با آن لعین بد کار
تو بنده گی بجا کــــــــــن با ذات لایزالش روزه ز جان و دل گیر پنج وقت بخوان نمازش
باشی بهر دو عــــــــالم بسیار سر فرازش از رحت الـــــــــــــــهی از ذات بی نیازش
کلمات کلیدی:
| ||||||||||
تهیه کننده: عبدالعزیز سلیمی 1- فرزندم هیچکس و هیچ چیز را با خداوند شریک مکن! 2- با پدر و مادرت بهترین رفتار را داشته باش! 3- بدان که هیچ چیز از خداوند پنهان نمی ماند! 4- نماز را آنگونه که شایسته است بپادار! 5- اندرز و نصیحت دیگران را فراموش مکن! 6- در مقابل پیش آمدها شکیبا باش ! 7- از مردم روی مگردان و با آنها بی اعتنا مباش! 8- با غرور و تکبر با دیگران رفتار مکن! 10- بر سر دیگران فریاد مکش و آرام سخن بگو! 11- از طریق اسماء و صفات خداوند او را بخوبی بشناس! 12- به آنچه دیگران را اندرز می دهی خود پیشتر عمل کن! 13- سخن به اندازه بگو! 14- حق دیگران را به خوبی اداء کن! 15- راز و اسرارت را نزد خود نگاه دار! 16- به هنگام سختی دوست را آزمایش کن! 17- با سود و زیان دوست را امتحان کن! 18- با بدان و جاهلان همنشینی مکن! 19- با اندیشمندان و عالمان همراه باش! 20- در کسب و کار نیک جدّی باش! 21- بر کوتاه فکران و ضعیفان اعتماد مکن! 22- با عاقلان ایماندار مدام مشورت کن! 23- سخن سنجید?همراه با دلیل را بیان کن! 24- روزهای جوانی را غنیمت بدان! 25- هم مرد دنیا و هم مرد آخرت باش! 26- یاران و آشنایان را احترام کن! 27- با دوست و دشمن خوش اخلاق باش! 28- وجود پدر و مادر را غنیمت بشمار! 29- معلم و استاد را همچون پدر و مادر دوست بدار! 30- کمتر از درآمدی که داری خرج کن! 32- گذشت و جوانمردی را پیشه کن! 33- هر چه که می توانی با مهمان مهربان باش! 34- در مجالس و معابر چشم و زبان را از گناه باز دار! 35- بهداشت و نظافت را هیچگاه فراموش مکن! 36- هیچگاه دوستان و هم کیشان خود را ترک مکن! 37- فرزندانت را دانش و دینداری بیاموز! 38- سوارکاری و تیراندازی و ... را فراگیر! 39- در هر کاری از دست و پای راست آغاز کن! 40- با هر کس به انداز?درک او سخن بگو! 41- به هنگام سخن متین و آرام باش! 42- به کم گفتن و کم خوردن و کم خوابیدن خود را عادت بده! 43- آنچه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند! 44- هر کاری را با آگاهی و استادی انجام بده! 45- نا آموخته استادی مکن! 46- با ضعیفان و کودکان سرّ خود را در میان نگذار! 47- چشم به راه کمک و یاری دیگران مباش! 48- از بدان انتظار مردانگی و نیکی نداشته باش! 49- هیچ کاری را پیش از اندیشه و تدبر انجام مده! 50- کار ناکره را کرده خود مدان! 51- کار امروز را به فردا مینداز! 52- با بزرگتر از خود مزاح مکن! 54- کاری مکن که جاهلان با تو جرأت گستاخی پیدا کنند! 55- محتاجان را از مال خود محروم مگردان! 56- دعوا و دشمنی گذشته را دوباره زنده مکن! 57- کار خوب دیگران را کار خود نشان مده! 58- مال و ثروت خود را به دوست و دشمن نشان مده! 59- با خویشاوندان قطع خویشاوندی مکن! 60- هیچگاه پاکان و پرهیزکاران را غیبت مکن! 61- خود خواه و متکبر مباش! 62- در حضور ایستادگان منشین! 63- در حضور دیگران دندان پاک مکن! 64- با صدای بلند آب دهان و بینی را پاک مکن! 65- به هنگاه خمیازه دست بر دهان خویش بگذار! 66- حالت خستگی را در حضور دیگران ظاهر مکن! 67- در مجالس انگشت در بینی مینداز! 68- کلام جدی را با مزاح آمیخته مکن! 69- هیچکس را پیش دیگران خجل و رسوا مکن! 70- با چشم و ابرو با دیگران سخن مگو! 71- سخن گفته شده را تکرار مکن! 72- از شوخی و مزاح خود کمتر کن! 73- از خود و خویشاوندان نزد دیگران تعریف مکن! 74- از پوشیدن لباس و آرایش زنان پرهیز کن! 75- از خواسته های نابجای زن و فرزندان پیروی مکن! 76- حرمت هر کس را در حد خود نگاه دار! 77- در بد کاری با اقوام و دوستان همکاری مکن! 78- از مردگان به نیکی یاد کن! 79- از حضومت و جنگ افروزی جدّا پرهیز کن! 80- با چشم احترام به کار دیگران نگاه کن! 81- نان خود را بر سفره ی دیگران مخور! 82- در هیچ کاری شتاب مکن! 83- برای جمع آوری بیش از حد مال و ثروت حرص مخور! 84- به هنگاه خشم شکیبا باش و سخن سنجیده بگو! 85- از پیش دیگران غذا و میوه بر مدار! 86- در راه رفتن از بزرگان پیشی مگیر! 87- سخن و کلام دیگران را قطع مکن! 88- به هنگام راه رفتن جز به ضرورت چپ و راست خود را نگاه مکن! 89- در حضور مهمان بر کسی خشم مگیر! 90- مهمان را به هیچ کاری دستور مده! 91- با دیوانه و مست سخن مگو! 92- برای کسب سود و دوری از زیان آبروی خود را مریز! 93- در کار دیگران کنجکاوی و جاسوسی مکن! 94- در اصلاح میان مردم هیچ گاه کوتاهی مکن! 95- ادب و تواضع را هیچ گاه فراموش مکن! 96- با خداوند صادق و با مردم با انصاف باش! 97- بر آرزو ها و خواسته های خود غالب باش! 98- خدمتکاری بزرگان و همکاری با مستمندان را فراموش مکن! 99- با بزرگان با ادب و با کودکان مهربان باش! 100- با دشمنان مدارا کن و در مقابل جاهلان خاموش باش! 101- در مال و مقام دیگران طمع مکن! 102- از رفت و آمد و مال و مرام و مسلک خویش کمتر بگو! 103- بجز خداوند هیچ کس و هیچ چیز را فرمانروا و فریادرس خویش مشمار! 104- عمر و روزی با حساب و کتاب است، پس مترس و طمع مکن! 105- عمر را برای عمل و عبادت و پاکی و پرهیزکاری غنیمت بدان! 106- اگر بهشت را می طلبی از فساد و ستم و گردن کشی پرهیز کن! 107- سرچشمه ی زشتی ها را دنیا پرستی و مستی و نادانی بدان! 108- بجز در حق و راستی بندگان خدا را بندگی و فرمانبری مکن! 109- خود را با ستم سلاطین شریک مگردان! 110- دنیای دیگر را به دست فراموشی مسپار |
کلمات کلیدی: