3 | |
ایـام زمـانه از کسی دارد ننگ *********
صبح است دمی بر می گلرنگ زنیم *********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
********* از آمدن و رفتن ما سودی کو *********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
|
کلمات کلیدی:
بنگر ز جهان چه طرف بر بستم ؟ هیچ *********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
********* فردا علم نفاق طی خواهم کرد ********* عمرت تــا کـی بـه خودپرستی گــذرد ********* ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود *********
********* آن کس که زمین و چرخ افلاک نهاد ********* تا خاک مرا به قالب آمیخته اند ********* امشب می جام یـک منی خواهم کرد *********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
|
کلمات کلیدی:
رباعیات حضرت خیام قسمت اول |
هر چند که رنگ و روی زیباست مرا
*********
چون چرخ بکام یک خردمند نگشت *********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
*********
چون لاله به نوروز قدح گیر به دست *********
*********
*********
*********
*********
|
کلمات کلیدی:
![]() |

شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می کند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست. به همین جهت شیطان پرستی را جهان تاریک میگویند. شیطان پرستی حقیقتی را جستجو می کند که در این جهان یافت نمی شود. خود کشی توجیهی اینگونه دارد ، " اگر بپرسی چرا خودت را می کشی ؟" پاسخ میدهد: می خواهم به حقیقت برسم و حقیقت در این دنیا به دست نمی آید. عمده ترین نشانه شیطان پرستی را در تجاوز و قتل به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان به همراه قتل آنان باید دید. شیطـانپرستـی به چه معنـاست؟ ادامه ...
کلمات کلیدی:
روزها گذشت و گنجشگ با خدا هیچ نگفت . فرشتگان سراغش را از خدا می گرفتند و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت: می آید ؛ من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود و یگانه قلبی هستم که دردهایش را در خود نگاه میدارد.
و سرانجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست. فرشتگان چشم به لب هایش دوختند، گنجشک هیچ نگفت و خدا لب به سخن گشود : با من بگو از آن چه سنگینی سینه توست.
گنجشک گفت : لانه کوچکی داشتم، آرامگاه خستگی هایم بود و سرپناه بی کسی ام. تو همان را هم از من گرفتی. این طوفان بی موقع چه بود؟ چه می خواستی؟ لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود؟ و ... (سنگینی بغضی راه کلامش بست...)
سکوتی در عرش طنین انداخت فرشتگان همه سر به زیر انداختند.
خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود. باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند. آن گاه تو از کمین مار پر گشودی.
گنجشگ خیره در خدائیِ خدا مانده بود.
خدا گفت: و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام برخاستی!
اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود. ناگاه چیزی درونش فرو ریخت ...
های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد !
ارسالی نرگس جان
کلمات کلیدی:
بذار خیال کنم هنوز
ترانه هامو میشنوی
هنوز هوامو داری و
هنوز صدامو میشنوی
هنوز صدامو میشنوی
بذار خیال کنم هنوز
یه لحظه از نیازتم
اگه تموم قصه مون
هنوز ترانه سازتم
هنوز ترانه سازتم
بذار خیال کنم هنوز
پر از تب و تاب منی
روزا به فکر دیدنم
شبا پر از خواب منی
شبا پر از خواب منی
بذار خیال کنم تو دلتنگیات
غروب که میشه یاد من میفتی
تویی که قصه ی طلوع عشق رو
گفتی و دوست دارمو نگفتی
گفتی و دوست دارمو نگفتی
بذار خیال کنم منم
اون که دلت تنگه براش
اونی که وقتی تنهایی
پر میشی از خاطره هاش
اونکه هنوز دوسش داری
اونکه هنوز هم نفسه
بذار خیال کنم منم
اونی که بودنش بسه
اونی که بودنش بسه
دوباره فال حافظ و
دوباره توی فالمی

بذار خیال کنم بذار
اگر چه بی خیالمی
اگر چه بی خیالمی
بذار خیال کنم تو دلتنگیات
غروب که میشه یاد من میفتی
تویی که قصه ی طلوع عاشق
گفتی و دوست دارمو نگفتی
گفتی و دوست دارمو نگفتی
کلمات کلیدی:
عبدالرحمن خان
ازامیر عبدالرحمن خان این همسران را نوشته اند :
1 ـ دختر یارمحمد خان وزیر ، پسری داشت بنام عبدالله که در خورد سالی وفات نمود.
2 ـ دختر میر جهاندارشاه از میران بدخشان
3 ـ گلریز کنیز از واخان بدخشان
گفته شده است که حبیب الله خان و نصرالله خان پسران گلریز بودند ، اما به موافقت امیر به نام فرزندان دختر میر جهاندارشاه یاد شدند. آن زن امیر نازا بود. شادروان میر محمد صدیق فرهنگ دراین زمینه می نویسد : " سردار حبیب الله خان به دختر میر جهاندار شاه از میران بدخشان منسوب بود ، اما در واقع وی و برادرش سردار نصرالله خان از بطن کنیزی بودند از اهل واخان، گلریز نام که برای ملکه خدمت میکرد . چون ملکه نازا بود ، پسران کنیز مذکور را به اطلاع و موافقت امیر ، بنام خود قلمداد کرد.
4 ـ حلیمه خانم ملقب به بوبوجان ملکهً رسمی امیر مادر سردار محمد عمرخان
5 ـ دختر سردار محمد اعظم خان
6 ـ دختر میرحاکم شبرغاتی
دربارهً امیرعبدالرحمن خان این نکته را هم گفته ان که به بچه ها ( جنس مذکر) علاقمند بوده است. با آنکه او از زنان دوری اختیار ننموده بود و ازدواج با چند زن دلیل این مدعا می تواند بود ، اما تحفهً شش غلام مهوش که به او ارسال شده بود میتواند حکایت از علاقهً او در جوانی به پسران بوده باشد. همچنان فرهنگ دراین زمینه نیز سخنانی دارد. او مینویسد که : امیر جمعی از پسران حوان خوش صورت را در دربارش فراهم نموده بود که علاقه و التفات امیر بدانها بی ربط نبوده است.
حبیب الله
امیر حبیب الله ، آن روز که بر تخت نشست زن پنجمی را طلاق داد و گفت : که در شرع اسلام بیشتر از چهار زن نکاحی در آن واحد برای یک مرد مجاز نیست ، در حالیکه من از قبل دارای پنج زن بوده ام پس یکی آنرا سر از امروز طلاق دادم ... اما بیشتر از صد زن به عناوین حرم سرای ، خدمه و جواری در حرمسرای باشکوه او می زیستند. ( غبار)
حین مکث به انگیزه های چند همسری امیرحبیب الله خان لازم است اشارهً کوتاهی به پدید آیی وضعیت جدید سیاسی افغانستان دوران حبیب الله خان و تفاوت های آن با دوران احمد شاه نماییم ، زیرا با درنظرداشت آن تفاوت ها است که در می یابیم که چگونه انگیزهً سیاسی ازدواج ها کارآیی خود را از دست میدهد. امیرحبیب الله مطلق العنان خودکامه یی بود که تامین امنیت و ادارهً امور افغانستان توام با بهره مندی از هر اختیار و دست درازی ، برای او در چارچوب تسلط بریتانیا در حکومتداری او با منافع و لزوم دید های بریتانیا عجین شده بود. برعلاوه از آن جایی که مردم و مخالفین از طرف امیر عبدالرحمن به شدت سرکوب شده بودند و حکومت ترس و هراس را برای حکومتداری حبیب الله خان هموار کرده بود ، حبیب الله با مشکلات بزرگی مواجه نبود. در حالیکه احمدشاه به منظور بنیاد گذاری دولت با مشکلات و مشغولیت های بسیار زندگی را سپری نمود. او نه تنها بمنظور نیل به مقاصدش به جنگ متوسل بود بلکه شیوه هایی مانند ایجاد خویشی با سران قبیله ها را نیز اعمال نمود. اما امیر حبیب الله با توجه به بهره گیریهای دوران امنیت ، بیشتر به اثر تمایلات جنسی و عیاشی به زن نگاه نموده است ، تا به عنوان وسیلهً سیاسی حتا برای فرزندانش نیز به چنان انتخاب همسر دست نزد که برای احمدشاه و یا عبدالرحمن خان مطرح بود.
تمایلات جنسی و عیاشی های امیر به اندازهً بود که اگر از دختر زیبارویی اطلاع می یافت ، به جای آنکه به فرزندان خویش بیندیشد ، او را برای خود می خواست. این نوع طرز دید و علاقهً امیر یکی از خصوصیت روزگار او را پس از مرگ عبدالرحمن خان معرفی میدارد. اما تا وقتیکه عبدالرحمن خان زنده بود و دستی در انتخاب همسران فرزندان و نواسه های خود داشت ، همه از دید مصلحت سیاسی و اداره و حفاظت قدرت درجامعه می دید. از اینجاست که ازدواج های پیشین سردار حبیب الله خان در ایامی که هنوز پدرش زنده بود ، رنگ و بوی دیگری داشتند. در این راستا دیدگاههای امیرعبدالرحمن خان هرچند مشابه به احمدشاه و دوست محمدخان بود ، اما در نمونهً احمدشاه تپیک ادارهً قبایلی را با استقلال و بدون حضور لزوم دید استعمار می بینیم. امنیت حاصله از جنگ ها وسرکوب های مخالفین در دوران احمدشاه برای تیمور زمینه های عیاشی را مساعد ساخت. آنچنان وجود مشترک را با دوران پس از مرگ امیر عبدالرحمن در استفاده های حبیب الله می توان دید که با تعبش و خوشگذرانی و زن باره گی گذشت.
آن گونه که گزارش شده است ، زنان امیر حبیب الله خان را باید بیش از صد تن دانست. او حرمسرای مفصل و باشکوهی ترتیب داد که بیشتر از صد زن به عناوین ، حرم ، سراری ، خدمه و جواری در آن می زیستند."
به این خصلت و کار امیر در اینجا کاری نداریم. فراهم آوری نام ها و هویت همه همسران و زنان حرمسرای او در نظر نیست. اما برخی از زنان که با انگیزه های حفظ قدرت در خاندان او وارد " حرم" شده بودند ، اینها هستند:
1 ـ دختر محمدشاه خان خواهر زادهً امیردوست محمدخان جنرال اول و سردار قشون کابل
2 ـ دختر قاضی سعدالدین خان نایب الحکومه هرات
3 ـ دختر ایشک اقاسی سرورخان
4 ـ نوسهً امیر شیرعلی خان
5 ـ دختر میر سهراب خان بیک پادشاه و ساقی قلاب خواهرزادهً سردار عبدالقدوس خان
6 ـ دختر رئیس ولایات منگل و خوست
7 ـ دختر اکبرخان میوندوال پور
8 ـ دختر عظیم بیگ ، این ازدواج پس از سرکوب های خونین هزاره ها بعمل آمد
لازم به یاد آوریست که از دست هیچ یک ازاین ازدواج ها برای نجات حبیب الله خان از سرنوشت محتومی که به استقبالش نشسته بود ، کاری برنیامد. وسرانجام ازطرف سراج الخواتین ، زن اول خود ، مادر امان الله خان به قتل رسید.
دراخیر ارزیابی های بسیار علمی ازاین ازدواج ها و نتیجه گیری های مفیدی صورت گرفته است که تفصیل بیشتر آن درین نوشته میسر نیست.
یکی از شاخص های عمدهً کارهای جناب مهرین پرداختن به مسایل مهم تاریخیست که بالای زندگانی مردم ما تاثیر دوامدار داشته اند. محققین و پژوهشگران کشور به یقیین این اثر با ارزش جناب شانرا خواهندستوده و ازآن منحیث یک ماخذ معتبر استفاده خواهند برد.
ما برای جناب مهرین موفقیت های مزید تمنا می نماییم و خوانش این اثر باارزش پژوهشی را برای خوانندگان سایت ، بخصوص پژوهشگران جوان توصیه میکنیم .
کلمات کلیدی:
![]() |
نگاهی به کتاب " عوامل سیاسی چند همسری " در افغانستان معاصر و پیامد های آن
اخیرا جناب نصیرمهرین ، نویسنده و پژوهشگر پرکارو پرتلاش کشور این اثر پربهای خود را به سایت آریایی اهدا کرده اند.
چاپ دوم این رساله که 56 صفحه را احتوا میکند در 1000 جلد از طرف بنگاه انتشارات میوند در سال 1384 خورشیدی در کابل صورت گرفته است.
سایت آریایی به سلسله نشر سایر آثار ارزشمند نویسندگان کشور ، این اثر استثنایی را که پرده از روی یک سلسله واقعیت های تلخ جامعهً ستم دیدهً ما بدست میدهد ، را به نشرمیرساند .
آقای مهرین سرنوشت زن را در دام شاهان و امیران در کشور ما حق بینانه و شجاعانه به ترازو کشیده و مثالی هم از یک " پیغمبر " و یک خلیفه اسلام ارایه کرده است.
مهرین در آغاز اثر خود ، انگیزه و عامل سیاسی تعدد زوجات را ازویژه گیهای نظام قبیله یی افغانستان می خواند که زندگی آن قربانی بی محابای قرداد ها ، سنت ها و روابط ظالمانهً اجتماعی شده است و زن به عنوان وسیله و ابزار تحقق آرزوهای شوم نجات از بحران ، مرگ و نابودی و یا رسیدن به قدرت طرف استفادهً ناجایز امیران ( نابکار ) قرار گرفته است.
او می افزاید ، شاهان و امیران بوده اند که حد و حدود در واقع بنیاد های مذهبی را رعایت نکرده اند و آیات 3 و 128 سورهً النساء قرآن کریم را مثال می آورد و برای مصداق گفتار خود علاوه میکند که در سرای متوکل خلیفهً عباسی چهار هزار زن بود ( جرجی زیدان ، تاریخ تمدن اسلام ، ص 889 ـ 987 ) و ازاینکه ناصر الدین شاه قاجار ، شاه ایران کشته شد ( 105 ) زن در حرمسرای خود داشت ( یاداشت های میرزا علی خان امین الدوله ).
در تاریخ طبری آمده که سلیمان ( پیغمبر) را یکصد زن بود.
نگاه مختصر به محتویات کتاب
محتویات کتاب را ازدواج های سلاطین افغانستان از زمان احمدشاه ابدالی تا حبیب الله سراج و پیامد های ناگوار آن در پروسهً اعمار کشور احتوا میکند و در اخیر اهدافیکه امیرعبدالرحمن خان بخاطر بقای سلطهً خود وپسرانش برکشور ازاین همه ازدواج ها دارد و بیشتر با خاندانهای نامدار مناطق مختلف کشور پیوند خویشاوندی قایم میکند ، به قسم ارزیابی پیکش خواننده میشود. ما ازدواج های آنها را ذیلا بصورت بسیار فشرده معرفی میکنیم
احمد شاه سدوزایی یا ابدالی که به احمدشاه بابا یا احمد شاه درانی نیز شهرت یافته است چهار زن در عقد نکاح داشت ، به قولی او مرد متدین بود و از چهار زن بیشتر در عقد نکاح خود نیاورد. از همسران احمد شاه چنین نان برده شده اند :
1 ـ مادر تیمورشاه دارنی
2 ـ دختر شاه ولیخان پامیزایی مادر شهزاده سلیمان
3 ـ رضیه بیگم ، یا حضرت بیگم صاحبه ، دختر محمدشاه شهنشاه هندوستان
4 ـ دختر کاکا نصیرخان بلوچ حکمران معروف بلوچ
احمد شاه ازاین ازدواج ها دارای هشت پسر بود. نویسنده ازدواج های احمدشاه را از یکطرف به عنوان راههای حکومت داری به شیوهً قبایلی میخواند که به احمد شاه درتحکیم پایه های دولت او کمک کرده است ، از طرف دیگر اضرار چنین وصلت ها را باعث تشنج میان افراد خانواده که در نتیجه باعث نا آرامی مردم کشور میشود تصریح مینماید و بطور مثال میگوید که پس از مرگ احمدشاه ، وزیر شاه ولیخان ، نواسه اش ( شهزاده سلیمان ) را به پادشاهی برگزید. آن تلاش با مخالفت شهزاده تیمور و روسای قبایل مخالف شاه ولیخان مواجه گردید و در نتیجه عقیم ماند ، وزیر به قتل رسید و شهزاده بعدها کور ساخته شد....
سایر ازدواج های او نیز خالی از پیامد های ناهنجار نبوده که در اینجا به همان یک مثال اکتفا گردید.
تیمور شاه چهارده زن در حرامسرا داشت و به قولی ( تعداد ازدواج تیمورشاه اعم از نکاحی و صورتی به قرار روزنامچهً خاصهً خودش سیصد نفر بحساب آمده اند. )
زنان نکاحی تیمورشاه
1 ـ دخترسردار نواب خان بارکزایی مادر شهزاده همایون
2 ـ دختر حاجی جمال خان بارکزایی مادر شهزاده محمود ، حاجی فیروزالدین و سلطان شاه
3 ـ گوهرشاه ، دختر شاهرخ میرزا نوسهً نادرافشار
4 ـ گوهر نساء ، دخترسلطان عزیزالدین محمد عالمگیر ثانی ، مادرشهزاده هاشم ، شاهپور و شاهنور
5 ـ دختر شهزاده یزدان بخش ، نواسهً نادر افشار
6 ـ دختر شاه پسند خان اسحق زایی مادر شهزاده عباس و شهزاده کهندل
7 ـ فاطمه دخترسردار قوم یوسفزایی ، مادرشهزاده محمدخان ( بعدها بعدها زمانشاه شجاع الملک ، شاه شجاع )
8 ـ خدیجه سلطان ، دخترعباسقلی خان بیات نیشاپوری ( امیر الامرای آن ولایت )
9 ـ دختر سردار قوم نورزایی ( خواهر سردار احمدخان پتیان خیلی )
10 ـ دختر بهرام خان فیروز کوهی سردار آن جا
11 ـ دختر عاقبت محمود خان کشمیری از متنفذان آنجا
12 ـ دختر میرزا شربت علی خان از خوانین مردم چنداول کابل مادر شهزاده سلطان علی خان
13 ـ دختر سردار گلستان خان اچکزی ، مادر شهزاده اشرف ، مظفر و جهان والا
14 ـ بیوهً آزاد خان صوبه دار کشمیر
تعداد زوجات تیمورشاه حکایتگر وجود و عملکرد رسم ادارهً نظام قبیلوی افغانستان است. وجود انگیزهً عیاشی و شهوت رانی دورهً شاه شباهت به دورهً امیرحبیب الله سراج دارد.
تعدا فرزندان تیمورشاه 34 پسر و 13 دختر خوانده شده است . مردم افغانستان از مصیبت های جنگهای قدرت طلبانه و خوشگزارانی دوران حاکمروایی همایون ، محمود و شاه شجاع زخمهای ناسور و بیشماری برتن خویش حمل نموده است. برخی هم تعداد فرزندان تیمورشاه را بین 50 تا 60 نفر دانسته اند.
شاه زمان یکی از فرزندان جاه طلب تیمورشاه که بنام تیمورمیرزا و زمانشاه یاد گردیده است ، از آنگونه نگونبخت هایی است که دورهً زمامداری اش در جنگ با برادران سپری گردید و با کور شدن ( از طرف برادر ) و افتادن از قدرت نتوانست رسم منحوس میراثی چند همسری را عملی نماید. او دوبار ازدواج نمود :
1 ـ با دختر نورمحمدخان بابری
2 ـ با دختر عبدالرحیم هوتک
گفته شده است که پیش از کور شدن آرزوی ازدواج با یکی از دخترهای میرزا اکبرشاه را داشته است . ( ولی به مقصد نرسید )
زمانشاه از آن دو همسر چهار پسر و دو دختر داشت. از پسران او شهزاده قیصر سالیان متمادی در هنگامه جویی ها نقش داشت. درحالیکه نورمحمدخان بابری پس از نزدیکی به دربار مدتی پله های رسیدن به قدرت بیشتر را طی مینمود ـ حین شروع توطئه های بابری به امر زمانشاه اعدام گردید. و عبدالرحیم خان هوتک به جای اینکه کمک شایسته یی به شاه زمان توانسته باشد ، زمین های بسیاری از نواحی پشاور و اتک را به چنگ آورد. گفته شده است که او باوجود رویهً ظالمانه و خشونت آمیز نسبت به مردم ، چون خسر شاه بود همه جبرا به او احترام میگذاشتند. عبدالرحیم خان هوتک بعد ها در دورهً شاه شجاع برادر اصلی شاه زمان نیز قدرت بسیار داشت.
شاه شجاع در بخش بیشتر از زندگی خویش ، دارای دو زن بود. در اواخرعمربا خواهر دوست محمد خان ازدواج نمود.
1 ـ رقیه بیگم ، دختر حاجی رحمت الله پوپلزایی
2 ـ دختر امیر حیدر ، امیر بخارا
3 ـ خواهر دوست محمد خان
هرقدر قدرت خانوداهً احمدشاه در اثر جنگهای داخلی نواسه های او رو به کاهش می نهاد به همان پیمانه انگیزهً ازدواجها را در شکل تعدیل یافتهً آن می بینیم. بدین معنی که سنت تهداب نهاده شده از جانب احمدشاه برای دوست یابی میان خانها یکی از راه ازدواج بود. ولی اینها حاصل تشنج های بیشتر در نظام قبیله گرایی گردید.
گرچه که دراین دوره ازدواجهای مصلحتی به منظور کاهش و انصراف از جنگ بمیان آمد ـ سپردن دختر زمانشاه به کامران پسر محمود و پا سپردن خواهر دوست محمد خان به شاه شجاع بمنظور قطع دشمنی به عنوان رنگ دیگری از ازدواجها معرفی میشود.
خوانندهً عزیز ! ارایه تصویری از زنان و فرزندان شاهان سدوزایی را دراینجا به پایان میبریم و غرض وجود کانون دیگری از اولاد هً سردار پاینده محمد خان بارکزایی ( محمدزایی ) و اولاده او می پردازیم :
سردار پاینده محمد خان محمدزایی رئیس خانوداهً محمدزایی ، کثیرالتعداد ، بی اتفاق و منشاء نفاق بود. پاینده محمدخان درآن هنگام که از همکاران نزدیک با تیمورشاه و زمانشاه بود و از بانفوذترین سران قوم شناخته می شد ، با زنان بیشتری ازدواج کرده بود. از آنجایی که زنان او بنام پسران او یاد شده اند ، بدان ترتیب نه ( 9 ) زن را نگهداشته اند. تردیدی نتوان داشت که او دارای زنان نازا نیز بوده است که از آنها نامی نرفته است. نامهایی که در اختیار است بخصوص معرف روابط خان بزرگ قومی با سایر خانهاست. به این نامها نگاه میکنیم :
1 ـ مادر فتح خان ( مشهور به وزیر فتح خان ) و تیمورقلی خان از قوم بارکزایی . این زن بعد ها به لوی مور ( مادر بزرگ ) شهرت یافته است.
2 ـ مادر نواب اسد خان ، نواب محمد خان و نواب طره بازخان از قوم بارکزی
3 ـ مادر نواب محمدخان ازکوهستان پروان
4 ـ مادر محمد اعظم خان ( مشهور به سردار کلان ) ازقوم نصرت خیل
5 ـ مادر پردل خان ، شیردل خان ، کهندل خان ، رحم دل خان ، نحنددل خان مشهور به سرداران قندهاری
6 ـ مادر عطامحمد خان ، سلطان محمد خان، سعیدمحمدخان ، پیرمحمدخان ازقوم الکوزایی مشهور به سرداران پشاوری
7 ـ مادر دوست محمد خان مشهور به امیر دوست محمد خان
8 ـ مادر جمعه خان از قوم تاجیک
9 ـ مادر اسلام خان نورستانی
سردار پاینده محمدخان از 9 همسر یاد شده دارای 23 پسر و 4 دختر بوده است. جنگ های داخلی فرزندان وی ، اغلب جانبداری اقوامی را با خود داشت که مادرپسرش متعلق به آنها بوده است. پیامد آنچه ازدواجها را در صدها جنگ تباهی آور برای افغانستان به خوبی مشاهده میتوان کرد.
تعداد زنان و فرزندان پاینده محمدخان سبب شد که تعدد مراکز قومی قبیله یی به گونهً واحد های مستقل درآیند. از آنجایی که امکان غلبه یکی بر دیگری و یا بردیگران میسر نبود و از راه تفاهم نیزبه سازش نمی رسیدند ، ادامهً جنگ و خونریزی و قطعه قطعه شدن افغانستان بدست آنها در دستور کار بود و سرانجام هم زمینه های نفوذ و اثر گذاری همسایگان و از همه مهمتر مقاصد استعماری بریتانیا را پاسخ مثبت گفتند.
آقای مهرین در پاورقی افزوده اند که " درین نبشته به تذکر مختصر جنگ ها به عنوان یکی از تاریخ غمبار ازدواجهای بسیار بسنده شده است. از آنجائیکه در همهً کتابهای مربوط به تاریخ افغانستان معاصر بارها و به تکرار به شرح این جنگها پرداخته شده است از آورده مثال های تکراری معذوریم."
دوست محمد خان
از جملهً فرزندان پاینده محمدخان ، بعد از وزیرفتح خان که مرد حادثه جویی بود ، دوست محمد برای رسیدن به قدرت و کسب مال از هیچ وسیلهً میسر دریغ نورزید. او در زمینه افزایش زنهای نکاحی و غیر نکاحی که بنام صورتی یاد شده اند ، نیز دست فعال داشت. زنان صورتی و نکاحی دوست محمد خان را چنین نگاشته اند :
1 ـ دختر ملاصادق بنگش ، مادر محمد افضل و محمد اعظم ( اعظم خان هنگام جنگ های قدرت از قوم مادرش کمک میخواست.)
2 ـ دختر باقی خان پروانی ، کوهستانی ، مادر محمد اکرم خان
3 ـ بیوهً سردار محمد اظم خان برادر امیر ، مادر صالح محمدخان
4 ـ دخترباجوری ، مادرشیرمحمدخان و نیک محمد خان
5 ـ دختر باجوری دیگر ، مادر محمدهاشم خان
6 ـ از قوم صافی ، مادرمحمد شعیب خان
7 ـ از قوم توری ، مادرمحمد رحیم خان
8 ـ از قوم توری ، نواسهً جهانگیرخان ، مادرولی محمد خان ، فیض محمد خان ، حوا و هاجره
9 ـ دختر ناظر مهرعلی مادر محمد عظیم خان
10 ـ کافری سیاه پوش ، فرزندان او ، محمد صادق خان و سروجان
11 ـ دختر حاجی رحمت الله خان پوپلزایی ، وزیر دورهً شاه شجاع مادر محمد اکبرخان ( مشهور به وزیر اکبرخان ) ، غلام حیدرخان، شیرعلی خان ( امیرشیرعلی خان ) ، محمد امین خان ، محمد شریف خان ، پادشاه بیگم نواب ، خواهر این زن دوست محمد خانم شاه شجاع بود.
12 ـ دختر عزیزخان قوم جبار خیل ، مادرمحمد یوسف خان
13 ـ دختر شهزاده عباس سدوزایی ، مادراحمدخان ، محمد زمانخان، محمد عمرخان ، امت المصطفی ، بی بی زمرد
14 ـ دختر ناظر خیرالله هندو مسلمان تاجر
15 ـ دختر آقا محمد خان قزلباش ، مادر بی بی سایره ، عایشه و بلقیس
16 ـ همسر مربوط به قوم هزاره ، مادر سیف الله خان وکیل
17 ـ بیوهً شاه محمود سدوزایی ، مادر محمد اسلم خان ، محمد حسین خان ،محمد حسن خان ، محمد قاسم خان ، وفابیگم ، شاه جهان بیگم و نورجهان
18 ـ از دخترمربوط به اقوام پشتون که به وابستگی خانوادگی اش اشاره بیشتر نشده است ، دختر او شمس جهان ، مادر بوبوجان ملکهً امیرعبدالرحمن خان بود.
براساس گزارش موهن لال نویسنده زندگینامهً دوست محمد خان چند زن دیگر او عبارت بودند از : دختر ملارشید قندهاری ، دختر خواجه خانجی کوهستانی ، دختر خان قلات غلزایی ، بی بی کمری کشمیری، بیوهً امین الملک و دختر خان مرادخان.
شاید بی مورد نباشد اگرگفته شود که در حرص و آز دوست محمد خان جمیع عوامل زن گرفتن را میتوان دید. از خویشی با سران قوم تا دریافت پول و جواهرات بیوه های شاهان پیشین و برادران و یا دختران تاجران ....
شاید کافی باشد که پیامد های آن همه ازدواجها و پیدایی فرزندان را در زندگی جنگجویانه وویرانگرانه نام های آشنا به تاریخ افغانستان به بینیم. پس از مرگ دوست محمد خان ، مانند دوران شروع سلطنت فرزندان تیمورشاه قدرت جویان به جان هم افتادند و رمق های آخری کشور را از تنش گرفتند.
شیرعلی خان
شیرعلی خان سه بار ازدواج کرد که از آن چنین نام برده شده است :
1 ـ مادر یعقوب خان ، که یعقوب خان از راه بستن معاهدهً گندمک و سپردن بخشی از خاک افغانستان به هند بریتانوی و ایوب خان بیشتر از نظرمقاومت در برابر آنها خصوصا در جنگ محلهً میوند قندهار شهرت دارند.
2 ـ عایشه بیگم ، مادر شهزادهً نامراد عبدالله جان ، هاجره ، صابره و میمونه. عایشه بیگم از قوم محمد زایی و دختر سردار محمدافضل خان ، پسر پردل خان ، پسر پاینده محمدخان بود.
3 ـ دختر محمدعثمان خان
احتمال بسیار موجود است که عایشه بیگم بیشتر مورد علاقهً امیربوده و در ضمن نفوذ قابل ملاحظه یی بر امیر داشته است. تصمیم امیر به ولیعهدی عبدالله جان شهزادهً خوردسال که عصیانهای زیانبار محمد یعقوب خان و ایوب خان را در برداشت ، همچنان کمی تعداد ازدواج امیر را می توان نتیجهً نفوذ عایشه بیگم دانست.
شورش یعقوب خان علیه شیرعلی خان و افتادن او در زندان به امر پدرش به دلیل اختلاف با انتخاب شهزاده عبدالله بحیث ولیعهد که ضعف روحی حاصله از زندان را در قبال داشت یکی از مظاهر زیانبار چند همسری آن مقطع از تاریخ است.
کلمات کلیدی:
برای نابغه بودن ، دیدن شرط نیست

![]() |
امروز روز " عصای سفید " است . "عصای سفید " گرچه علامت مشخصه نابینا بودن است اما شاید چندان برای نامگذاری روزی که در آن از نابینایان سخن به میان می آید مناسب نباشد . مخصوصا وقتی بدانیم سهم بزرگی از رشد فرهنگی بشریت را کسانی به دوش داشتند که خیابانها را نمی دیدند اما راه ها برایشان روشن بود . ماجرایی که هنوز هم ادامه دارد و بسیاری از کسانی که عصای سفید به دست می گیرند ، شعله های روشنتری از دانایی را در قلبهایشان محافظت می کنند .
برای اثبات این مدعا با روشندلانی که هر کدام سهمی در روند صعودی کیفیت زندگی انسان داشتند ، آشنا شوید :
و
البته تعداد نوابغ نابینا در تاریخ بسیار است و ما تنها چند شخصیت را به عنوان نمونه معرفی کردیم .
اگر شما هم دوست دارید راز موفقیت آنان را بدانید این داستان را بخوانید .
کلمات کلیدی:
پسری که بی دست می جنگید

![]() |
کودکی ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود ، برای تعلیم فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار داشت استاد از فرزندش یک قهرمان جودو بسازد!
استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاهها ببیند. در طول شش ماه استاد فقط روی بدن سازی کودک کار کرد و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد. بعد از شش ماه خبر رسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار می شود . استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد. سر انجام مسابقات انجام شد و کودک توانست در میان اعجاب همگان ، با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد !
سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاهها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود .
وقتی مسابقات به پایان رسید ، در راه بازگشت به منزل ، کودک از استاد راز پیروزی اش را پرسید.
استاد گفت : " دلیل پیروزی تو این بود که اولا به همان یک فن به خوبی مسلط بودی. ثانیا تنها امیدت همان یک فن بود. و سوم اینکه تنها راه شناخته شده برای مقابله با این فن ، گرفتن دست چپ حریف بود، که تو چنین دستی نداشتی !"
یاد بگیر که در زندگی ، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت استفاده کنی. راز موفقیت در زندگی ، داشتن امکانات نیست ، بلکه استفاده از "بی امکانی" به عنوان نقطه قوت است. "
یاد بگیر که در زندگی ، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت استفاده کنی. راز موفقیت در زندگی ، داشتن امکانات نیست ، بلکه استفاده از "بی امکانی" به عنوان نقطه قوت است.
کلمات کلیدی: