سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی که به یقین او را صالح دانسته ای، مبادا که بدگمانی، [نظر] تو را نسبت به او تباه سازد . [امام علی علیه السلام]
یادداشتها و برداشتها
 
پرواز خیال

تقدیم به آسمان پرستارهء فرهنگ آبی ما استاد واصف باختری

 پرواز خیال

تا با سروش شعر

                هماهنگ میشوم

                             با هر چه هست و نیست

                                       چه مادی چه معنوی

                                                 همرنگ میشوم

گه در گلوی حنجرهء یک غزل، سرود

              گه درسکوت تلخ خدا، آیه ی شهود

                          گه چون پیامبران رسالت بدوش نیز

                               درگوش های بسته ی وجدانهای کر

                                         چون زنگ میشوم

 گه در نگاه ابر سیه چشم آفتاب

                گه درسراب یأس زمان

                       چشمهء زلال

                            گاهی پیامی خون شهید امید وار

                                     از عهد (( انتظار))

                                              که با قلب داغدار

فریاد میزند به رفیقان (( جامه دار))

         ((کای همره هان سست عناصر)) مگر چه شد:

              آن عهد آن وقار؟

                     آن عزم آن شعار؟

                            آه ...

                                  از شکست آیینه د لتنگ میشوم...!!!

گه چون سروش مبهم اسطورهء خیال

              یک لحظه آسمان و زمین را گذر کنم

                      از آسمان ستاره بچینم به هر نگاه

                           برق نگاه یار گذارم  به چشم ماه

                                  سازم به هرکجا که قشنگ است پایگاه

                                           گاهی به پاسداریی جمشید فکر بکر

                                                                اورنگ می شوم

گاهی خروش شعله ی شمشیر رستمم

               گه مویه های پور جگرپاره ماتمم

                      گاهی زبان سرخ به آورد گاه رزم

                              گاهی بیان سبز به مهمان سرای بزم

                                          گاهی سفیر صلح و گهی جنگ میشوم.

گه درمقام خلسه

           هفتاد خوان رستم تبعیض بردرم

              وزهفت دام دیو تعلق شوم رها

                    واندرفضای روشن و آن لحظه ء شفاف

                                             بی رنگ میشوم.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/20:: 3:23 صبح     |     () نظر
 
آفتاب پرست

آفتاب پرست

فریدون مشیری

 

moshiri.jpg

در خانه خود نشسته ام ناگاه
مرگ اید و گویدم ز جا برخیز
این جامه عاریت به دور افکن
وین باده جانگزا به کامت ریز



خواهم که مگر ز مرگ بگریزم
می خندد و می کشد در آغوشم
پیمانه ز دست مرگ می گیرم
می لرزم و با هراس می نوشم



 آن دور در آن دیار هول انگیز
بی روح فسرده خفته در گورم
لب بر لب من نهاده کژدمها
بازیچه مار و طعمه مورم



در ظلمت نیمه شب که تنها مرگ
بنشسته به روی دخمه ها بیدار
ومانده مار و مور و کژدم را
می کاود و زوزه می کشد کفتار



روزی دو به روی لاشه غوغایی است
آنگاه سکوت می کند غوغا
روید ز نسیم مرگ خاری چند
پوشد رخ آن مغاک وحشت زا



سالی نگذشته استخوان من
در دامن گور خاک خواهد شد
وز خاطر روزگار بی انجام
این قصه دردناک خواهد شد



ای رهگذران وادی هستی
از وحشت مرگ می زنم فریاد
بر سینه سرد گور باید خفت
هر لحظه به مار بوسه باید داد



ای وای چه سرنوشت جانسوزی
اینست حدیث تلخ ما این است
ده روزه عمر با همه تلخی
انصاف اگر دهیم شیرین است



از گور چگونه رو نگردانم
 من عاشق آفتاب تابانم
من روزی اگر به مرگ رو کردم
از کرده خویشتن پشیمانم



من تشنه این هوای جان بخشم
دیوانه این بهار و پاییزم
تا مرگ نیامدست برخیزم
در دامن زندگی بیاویزم


 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/13:: 5:2 صبح     |     () نظر
 
آن روزها

 از کتاب تولدی دیگر

فروغ فرخزاد

 

 forough2.JPG

آن روزها


آن روزها رفتند
آن روزهای خوب
آن روزهای سالم سرشار
آن آسمان های پر از پولک
آن شاخساران پر از گیلاس
آن خانه های تکیه داده در حفاظ سبز پیچکها به یکدیگر
آن بام های بادبادکهای بازیگوش
آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها
ان روزها رفتند
آن روزهایی کز شکاف پلکهای من
آوازهایم ، چون حبابی از هوا لبریز ، می جوشید
چشمم به روی هرچه می لغزید
آنرا چو شیر تازه مینوشید
گویی میان مردمکهایم
خرگوش نا آرام شادی بود
هر صبحدم با آفتاب پیر
به دشتهای ناشناس جستجو میرفت
شبها به جنگل های تاریکی فرو می رفت



آن روزها رفتند
آن روزهای برفی خاموش
کز پشت شیشه ، در اتاق گرم ،
هر دم به بیرون ، خیره میگشتم
پاکیزه برف من ، چو کرکی نرم ،
آرام میبارید



بر نردبام کهنه ی چوبی
بر رشته ی سست طناب رخت
بر گیسوان کاجهای پیر
و فکر می کردم به فردا ، آه
فردا –
حجم سفید لیز .
با خش خش چادر مادر بزرگ آغاز میشد
و با ظهور سایه مغشوش او، در چارچوب در
- که ناگهان خود را رها می کرد در احساس سرد نور –


و طرح سرگردان پرواز کبوترها
در جامهای رنگی شیشه
… فردا


 



 گرمای کرسی خواب آور بود
من تند و بی پروا
دور از نگاه مادرم خط های باطل را
از مشق های کهنه ی خود پاک می کردم
چون برف می خوابید
در باغچه میگشتم افسرده
در پای گلدانهای خشک یاس
گنجشک های مرده ام را خاک می کردم


آن روزها رفتند
آن روزهای جذبه و حیرت
آن روزهای خواب و بیداری
آن روزهای هر سایه رازی داشت
هر جعبه ی صندوقخانه سر بسته گنجی را نهان می کرد
هر گوشه ، در سکوت ظهر ،
گویی جهانی بود
هر کس ز تاریکی نمی ترسید
در چشمهایم قهرمانی بود


آن روزها رفتند
آن روزهای عید
ان انتظار آفتاب و گل
آن رعشه های عطر
در اجتماع ساکت و محجوب نرگس های صحرایی
که شهر را در آخرین صبح زمستانی
دیدار می کردند
آوازهای دوره گردان در خیابان دراز لکه های سبز



بازار در بوهای سرگردان شناور بود
در بوی تند قهوه و ماهی
بازار در زیر قدمها پهن میشد ، کش می آمد ، با تمام
لحظه های راه می آمیخت
و چرخ می زد ، در ته چشم عروسکها
بازار مادر بود که میرفت با سرعت به سوی حجم
های رنگی سیال
و باز می آمد
با بسته های هدیه با زنبیل های پر
بازار باران بود که میریخت ، که میریخت ،
که می ریخت


 


 


آن روزها رفتند
آن روزهای خیرگی در رازهای جسم
آن روزهای آشنایی های محتاطانه، با زیبایی رگ های
آبی رنگ
دستی که با یک گل از پشت دیواری صدا می زد
یک دست دیگر را
و لکه های کوچک جوهر ، بر این دت مشوش ،
مضطرب ، ترسان
و عشق ،
که در سلامی شرم آگین خویشتن را باز گو می کرد
در ظهرهای گرم دودآلود
ما عشقمان را در غبار کوچه میخواندیم
ما با زبان ساده ی گلهای قاصد آشنا بودیم
ما قلبهامان را به باغ مهربانی های معصومانه
میبردیم
و به درختان قرض میدادیم
و توپ ، با پیغامهای بوسه در دستان ما میگشت
و عشق بود ، آن حس مغشوشی که در تاریکی
هشتی
ناگاه
محصورمان می کرد
و ذوبمان می کرد، در انبوه سوزان نفس ها و تپش ها
و تبسمهای دزدانه


آن روزها رفتند
آن روزها مثل نباتاتی که در خورشید میپوسند
از تابش خورشید، پوسیدند
و گم شدند آن کوچه های گیج از عطر اقاقی ها
در ازدحام پر هیاهوی خیابانهای بی برگشت .
و دختری که گونه هایش را
با برگهای شمعدانی رنگ می زد ، آه
اکنون زنی تنهاست
اکنون زنی تنهاست



 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/13:: 4:58 صبح     |     () نظر
 
تازه می شوم!

تازه می شوم!

سلمان هراتی

harati.jpg


 
(?)
شب فرو می افتد                   
و من تازه می شوم
از اشتیاق بارش شبنم
نیلوفرانه
به آسمان دهان باز می کنم
ای آفریننده شبنم و ابر
آیا تشنگی مرا پایان می دهی؟
تقدیر چیست؟
می خواهم از تو سرشار باشم.
(?)
جهان، قرآن مصور است
و آیه ها در آن
به جای آن که بنشینند، ایستاده اند
درخت یک مفهوم است
دریا یک مفهوم است
جنگل و خاک و ابر
خورشید و ماه و گیاه
با چشم های عاشق بیا
تا جهان را تلاوت کنیم.


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/13:: 4:51 صبح     |     () نظر
 
پویندگان

پویندگان


 آنان به مرگ وام ندارند
آنان که زندگی را لاجرعه سر کشیدند
آنان که ترس را
 تا پشت مرزهای زمان راندند
آنان به مرگ وام ندارند
 آنان فراز بام تهور
افراشتند نام
آنان
 تا آخرین گلوله جنگیدند
 آنان با آخرین گلوله خود مردند
 آری به مرگ وام ندارند
 آنان
عشاق عصر ما
 پویندگان راه بلا راه بی امید
مادر ! بگو که در تک این خانه خراب
 گل های آتشین
در باغ دامن تو چه سان رشد می کنند ؟
این خواهر و برادر من آیا
شیر از کدام ماده پلنگی گرفته اند ؟
پیش از طلوع طالع
امشب ستارگان به بستر خون خسته خفته اند
بیدار باش را


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/13:: 4:34 صبح     |     () نظر
 
له له و تنفس
سیاوش کسرایی

 له له و تنفس


خوابم نمی برد
 گوشم فرودگاه صداهای بی صداست
باور نمی کنی
 اما
 من پچ پچ غمین تصاویر عشق را
 محبوس و چارمیخ به دیوار سال ها
 پیوسته باز می شنوم در درون شب
 من رویش گیاه و رشد نهالان
 پرواز ابرها تولد باران
 تخمیرهای ساکت و جادویی زمین
 من نبض خلق را
از راه گوش می شنوم آری
همواره من تنفس دریای زنده را
 تشخیص می دهم
 باور نمی کنی
 اما
در زیر پاشنه هر در
 در پشت هر مغز
من له له سگان مفتش را
 پی جوی و هرزه پوی
 احساس می کنم
حتی
 از هر بلور واژه که جان می دهد به خلق
 نان و گل و سلامت و آزادی
می بینم آشکار
 این پوزه های وحشت را
 له له زنان و هار
 آن گیاه از میان صداهای گونه گون
 این له له آن تنفس
هر دم بلند
بنهفته هر صدایی دیگر
تا آستان قلبم بی تاب
نردیک می شوند
نزدیک می شوند و خوابم نمی برد
 اینک منم مهاجم و محبوس
 لبریز آبهای طاغی دریای سهمگین
 قربانی سگان تکاپو
می گردم و به بازوانم مواج
هر چیز را به گردم می گردانم
می ترسم
 اما می ترسانم
 دندان من از خشم به هم سوده می شود
آشوب می شود دل من درد می کشم
با صد هزار زخم که در پیکرم مراست
 دریا درون سینه من جوش می زند
فریاد می زنم
ای قحبگان نان به پلیدی خور دروغ
 دشنام می دهم به شما با تمام جان
قی می کنم به روی شما از صمیم قلب
 جان سفره سگان گرسنه
 تن وصله پوش زخم
چون ساحلی جدا شده دریایش از کنار
در گرگ و میش صبح
 تابم تب آوریده و خوابم نمی برد


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/13:: 4:33 صبح     |     () نظر
 
آرمان



آدم باید والاترین آرمانهایش را دنبال کرده و هرلحظه به آنها عمل کند، چرا که آنچه شخص اینک انجام می دهد بازگشتی مکرر در سراسر ابدیت خواهد داشت. فریدریش ویلهلم نیچه
 


http://alfa2008.blogfa.com/post-123.aspx

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/10:: 2:10 صبح     |     () نظر
 
رباعی ها

سری خواهم که سودایش تو باشی

دلی خواهم، تمنایش تو باشی

تحمل می کنم یلدای غم را

به امیدی که فردایش تو باشی

 

چه رازی در نگاهت خفته ای دوست

که می ماند چنین ناگفته ای دوست

ندیدم خیر از این بودن که دایم

مرا می داشتی آشفته ای دوست

 

شبی از کوی جانان می گذشتم

تو پنداری که از جان می گذشتم

نگاهی داشتم یک آسمان ابر

نهاده سر به باران می گذشتم

 

غمت آتش زده در جانم ای دوست

نکردی از کسی پرسانم ای دوست

تو با وصل چه کس آباد گشتی

من از هجران تو ویرانم ای دوست

 

به دل دارم هوای کوی نرگس

نشسته در مشامم بوی نرگس

پرستوی بهار روی اویم

پر و بالک زنانم سوی نرگس

 

نگاهش قصه های دیگری داشت

دلش آهنگ جای دیگری داشت

پرستش کردمش یک عمر اما

خدای من خدای دیگری داشت

 

به جز جانت نمی کردم تصور

جز ایمانت نمی کردم تصور

چه شد کاینگونه ام از یاد بردی

من اینسانت نمی کردم تصور

 

تو را در بندگی زیبد خدایی

که تو فرمانروای جان مایی

خوشم در سرزمین با تو بودن

تو سلطانی کنی و من گدایی

 



کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/7:: 2:3 صبح     |     () نظر
 
عروسی خر

خری آمد به سوی مادر خویش، بگفت مادر چرا رنجم دهی بیش

برو امشب برایم خواستگاری، اگر تو بچه ات رو دوست داری

خر مادر بگفتا ای پسر جان، تو را من دوست دارم بهتر از جان

ز بین این همه خرهای خوشگل، یکی را کن نشان چون نیست مشکل

خرک از شادمانی جفتکی زد، کمی عرعر نمود و پشتکی زد

بگفت مادر به قربان نگاهت، به قربان دو چشمان سیاهت

خر همسایه را عاشق شدم من، به زیبایی نباشد مثل او زن

بگفت مادر برو پالان به تن کن، برو اکنون بزرگان را خبر کن

به اداب و رسومات زمانه، شدند داخل به رسم عاقلانه

دو تا پالان خریدند پای عقدش، یه افسار طلا با پول نقدش

خریداری نمودند یک طویله، همانطوری که رسم است در قبیله

خر عاقد کتاب خود گشاید، وصال عقد ایشان را نمیاید

دوشیزه خر خانم آیا رضایی؟، به عقد این خر خوشتیپ در آیی؟

یکی از حاضرین گفتا به خنده، عروس خانم به گل چیدن برفته

برای بار سوم خر بپرسید، که خر خانم سرش یکباره جنبید

خران عرعر کنان شادی نمودند، به یونجه کام خود شیرین نمودند

به امید خوشی و شادمانی، برای این دو خر در زندگانی

                                                                                  از همان قوشخانه


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/6/7:: 1:19 صبح     |     () نظر
 
ویرانگر

ویرانگر

نورالله وثوق

 

هـــر ازنو پیکری را می تراشیم             بت ویرانگری را می تراشیم
چنان در بت تراشی چیره گشتیم            که از بد بد تری را می تراشیم
..............................

پلنگ و ببر

 

بتی را گرچه نبش قبر کردیم             به حق حق پرستان جبر کردیم
پلنگی را در آوردیم از پای                ولی خودرا اسیر ببر کردیم
 ....................... 

میراث بابا

 

 غلامان  عجب اندیشه داریم ؟              چه میراثی زبا با پیشه داریم؟
پریشا ن تر زهرچه ریش گشتیم              اگرچه مردما ن ریشه داریم
................................

آیینه

 

مگر   آیینه  صبح بهاریم               که شب را روز روشن می شماریم
 
به اغیا ر اختیار خویش دادیم                       که  در بی اختیاری بختیا ریم
 ...........................

فکر غروب

 

  بجز آتش ازین سنگر نخیزد                         یکی نوری صفا گستر نخیزد
ازانرو   همدل  فکر غروبیم                    که خورشیدی ازین خا ور نخیزد
            .......................................

خواب خوش

 

 چنا ن یا ران اسیر آب ونا نند                    که در پای هوس جان می سپا رند
بود عمری که خواب خوش ندیدیم                      بگوشم  تا بکی افسا نه خوانند                 
...................

خنده و گریه

 

دلم  ا زنو هوای  گریه دارد                      بنای    های ها ی گریه دارد
دران شهری که جز ما تم نروید                   چه می خندی که جای گریه دارد
                      .........................

دیو دیگر

 

که می گوید که رنج دی سر آمد                   بها رجا نفزای  از در آمد
لبا س لرزه بر اندام دلها ست               که دیوی رفت و دیوی دیگر آمد
.........
 
 
نورالله وثوق
جرمنی
20 -7 -2008


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط سخی فرهادی 87/5/5:: 1:1 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4   5      >
درباره
صفحه‌های دیگر
لینک‌های روزانه
لیست یادداشت‌ها
پیوندها
حاج آقاشون
EMOZIONANTE
upturn یعنی تغییر مطلوب
همفکری
عاشقان
به سوی فردا
عشق و شکوفه های زندگی
اگه باحالی بیاتو
دیار عاشقان
فرزانگان امیدوار
شین مثل شعور
(( همیشه با تو ))
در انتظار آفتاب
خورشید تابنده عشق
آیینه های ناگهان
تمیشه
***جزین***
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
پرسه زن بیتوته های خیال
ای لاله ی خوشبو
همنشین
به وبلاگ بیداران خوش آمدید
گل رازقی
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی
وبلاگ شخصی محمدعلی مقامی
مذهبی فرهنگی سیاسی عاطفی اکبریان
آخرالزمان و منتظران ظهور
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
لیلای بی مجنون
به سوی آینده
عشق سرخ من
یا امیر المومنین روحی فداک
نگاهی به اسم او
ایران
آموزه ـ AMOOZEH.IR
و رها می شوم آخر...؟!!
جلوه
بی نشانه
PARSTIN ... MUSIC
رهایی
قعله
دارالقران الکریم جرقویه علیا
alone
منتظر ظهور
علی اصغربامری
پارمیدای عاشق
دلبری
نظرمن
هو اللطیف
افســـــــــــونگــــر

جاده های مه آلود
جوان ایرانی
hamidsportcars
پوکه(با شهدا باشیم)
*پرواز روح*
عصر پادشاهان
جمعه های انتظار
سپیده خانم
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
بندیر
شقایقهای کالپوش
لنگه کفش
د نـیـــای جـــوانـی
قلمدون
نهان خانه ی دل
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
یه گفتگوی رودر رو
پرواز تا یکی شدن
بچه مرشد!
سکوت ابدی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
*تنهایی من*
سرای اندیشه
SIAH POOSH
بلوچستان
خاکستر سرد
شجره طیبه صالحین ،حلقه ریحانه
شوالیه سیاه
خندون
هم نفس
آسمون آبی چهاربرج
محفل آشنایان((IMAN))
.:: بوستان نماز ::.
ای نام توبهترین سر آغاز
هه هه هه.....
سه ثانیه سکوت
►▌ استان قدس ▌ ◄
بهترین آرزو هایم تقدیم تو باد.

مهر بر لب زده
نغمه ی عاشقی
امُل جا مونده
هفت خط
محمد جهانی
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
ارتش دلاور
نگاهی نو به مشاوره
طب سنتی@
فانوسهای خاموش
گروه تک تاز
مقاله،پایان نامه،پرو‍ژه،کتاب الکترونیک،تحقیق،جزوه،نمونه سوال و..
سیب سبز
دانشگاه آزاد الیگودرز
فریاد بی صدا
اکبر پایندان
کانون فرهنگی شهدای شهریار
پژواک
تخریبچی ...
عاشقانه
geleh.....
بــــــــــــــهــــــــــــار
****شهرستان بجنورد****
وبلاگ آموزش آرایشگری
یک کلمه حرف حساب
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
«حبیبی حسین»
..:.:.سانازیا..:.:.
+
یــــــــــــــــاســــــــــــــــــــمـــــــنــــ
حوض سلطون
شب و تنهایی عشق
داستانهای واقعی روابط عمومی Dr.Rahmat Sokhani
دلدارا
پناه خیال
مجله اینترنتی شهر طلائی
جوک بی ادبی
عاطفانه
آقاشیر
امامزاده میر عبداله بزناباد
قرآن
دریـــچـــه
بـــــاغ آرزوهــــا = Garden of Dreams
صراط مستقیم
من بی تو باز هم منم ...
عشق در کائنات
ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی
سروش دل
تنهایی
روانشناسی آیناز
کـــــلام نـــو
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
بصیرت مطهر
سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
آوای قلبها...
اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
تنهایی افتاب
نمایندگی دوربین های مداربسته
کوسالان
امام مهدی (عج)
@@@گل گندم@@@
سفیر دوستی
کافه محلی است برای جمع شدن وسرچشمه آغاز زایش هرچشمه است
کلبه عشق
تنهایی......!!!!!!
دریــــــــای نـــور
کربلا
جوکستان بی تربیتی
کلبهء ابابیل
وبسایت رسمی مهندس امیر مرتضی سعیدی ایلخچی
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
جـــیرفـــت زیـبا

سارا احمدی
مهندسی عمران آبادانی توسعه
ققنوس...
حزب الله
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
ashegh
طاقانک
تک درخت
تراوشات یک ذهن زیبا
سکوت سبز
هر چی بخوای
پیامنمای جامع
پرنسس زیبایی
بوی سیب BOUYE SIB
@@@این نیزبگذرد@@@
بادصبا
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
راز رسیدن به شادی و سلامتی
معارف _ ادبیات
پوست مو زیبایی
تنهای تنها
آخرین صاحب لوا
جاده مه گرفته
دخترانی بـرتر از فــرشته
دلـتنگـ هشـیگـــــــــی
تبسمـــــــــــــــی به ناچار
ماتاآخرایستاده ایم
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
مستانه
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
ناز آهو
گیسو کمند
جــــــــــــــــوک نـــــــت
عکس سرا- فقط عکس
عکس های عاشقانه
حقوق دانشگاه پیام نور ایلام
تیشه های اشک
فقط خدا رو عشقه
پاتوق دوستان
بنده ی ناچیز خدا
آزاد
ارمغان تنهایی
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
سلام آقاجان
ردِ پای خط خطی های من
منطقه آزاد
علی پیشتاز
تنهاترم
محمدمبین احسانی نیا
یادداشتهای فانوس
دوست یابی و ویژگی های دوست
کد تقلب و ترینر بازی ها
ستاره سهیل
داستان های جذاب و خواندنی
عاشقانه
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
یادداشتهای من
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
سرافرازان
*bad boy*
سرزمین رویا
برای اولین بار ...
خاطرات و دل نوشته های دو عاشق
چون میگذرد غمی نیست
بازگشت نیما
دهیاری روستای آبینه(آبنیه)
روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
سایه سیاه
رازهای موفقیت زندگی
دوره گرد...طبیب دوار بطبه...
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
بچه های خدایی
مرام و معرفت
خوش آمدید
The best of the best
بوستان گل و دوستان
صفیر چشم انداز ایران
من.تو.خدا
۞ آموزش برنامه نویسی ۞
شبستان
دل شکســــته
یکی هست تو قلبم....
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
یامهدی
تنها هنر
دل نوشته
صوفی نامه
har an che az del barayad
منتظر نباش تا پرنده ای بیاید و پروازت دهد در پرنده شدن خویش بکوش
شجره طیّبه

دانلود هر چی بخوایی...
نور
Dark Future
مجله مدیران
S&N 0511
**عاشقانه ها**
پنجره چهارمی ها
AminA
نسیم یاران
تبیان
صدای سکوت
(بنفشه ی صحرا)
اندکی صبر سحر نزدیک است....
ابهر شهر خانه های سفید
عشق
ترانه ی زندگیم (Loyal)
توشه آخرت
قـــ❤ــلـــــب هـــــای آبـــــی انــ❤ـــاری
جزتو
ترخون
عشق پنهان
@@@باران@@@
شروق
Manna
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
پرسش مهر 8
دریایی از غم
طره آشفتگی
...ترنم...
Deltangi
زیبا ترین وبلاگ
ارواحنا فداک یا زینب
علمدار بصیر
کرمان

عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
قمه‏زنی سنت یا بدعت؟
سلام
عطش
حضرت فاطمه(س)
♀ ㋡ JusT fOr fuN ㋡ ♀
اواز قطره
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
آرشیو یادداشت‌ها
دینی
گلچینی از جغرافیای طبیعی و تاریخی افغانستان
آثارتأریخی افغانستان
گلچینی از تاریخ جهان و افغانستان
میراث گرانبهای گذ شتگان چراغی است برآیند گان
کابل و ولایات افغاانستان عزیز
زبان شرین پارسی
وازه نامهء هم زبانان
ادبیات و هنر
پرواز خیال
شعر و ادب
اى الهه عشق مادر!
عاشقانه ها
موزیک و اشعار آهنگهای بهترین اوازخوان افغان احمد ظاهر و دیگران
سیاسی
جامعه شناسی -مردم شناسی
دانستنیهای جالب
طب ورزش صحت وسلامتی
مسائل جنسی خانه و خانواده
آموزش زیبایی
روانشناسی
طب سنتی و نسخه های پزشکی با گیاهان دارویی
غذا موادغذائی و اشامیدنیها
خواص میوه ها و سبزیجات
اخبار
زندگینا مه
داستانهای کوتاه و آموزنده
نجوم فضا وفضانورد ی
کمپیوتر انترنیت و وب نویسی
لطیفه ها اندرز ها و پیامهای کوتاه خواندنی و عالی
طنز
تقویم هجری شمسی اوج درایت فرهنگی ما
سرگرمی ها
معرفی کتاب
تصویر عکس ویدئو فلم
بهترین های خط
جالبترین کارتونها
طالع بیی
یادداشتها
قوانین خواب و رویا وتعبیرخواب
تبریکی و تسلیت
داغ غربت
علمی
تاریخی و اجتماعی
خانهء مشترک ما زمین
اشعار میهنی رزمی و سیاسی
هوا و هوانوردی
آموزش و پرورش
معانی اصطلاحات و تعاریف
دنیای عجاء‏بات